سلام دوست عزیز
خدمتتان عرض کنم اولا بنده تسلط کامل به خواندن خطوط پهلوی روی سکه ها ندارم و قبلا هم عرض کردم
در حدود ۳۰ سال پیش به خاطر علاقه شخصی کار بر روی وجه تسمیه اسامی روستاها و آبادی های کشور ناگزیر و بدون استاد بسمت خواندن زبان و فرهنگ پهلوی و اوستایی کشیده شدم ، چون ریشه برخی از اسامی شهرها و روستاهای کشور یا پهلویست و یا اوستایی .مدتی بعد مسیر تحقیق بنده عوض شد و به سمت شناسایی شخصیت های اسطوره ای ایرانی کشیده شدم که متوجه شدم انچه در شاهنامه تحت نام پیشدادیان وکیانیان آمده و بعد به اسکندر مقدونی ختم میشود غیر از دارا ، اینها مطلقا در اشاره به شاهان ماد و یا هخامنشیان نیست.کلا شخصیت های اساطیری ما از کیومرث تا زرتشت و داستانهای رستم و گرشاسب هیچ در تاریخ مدون ما نیامده و بنده به دنبال کشف این شخصیتها بر آمدم. کار تحقیقاتی بنده خارج از رشته تخصصی خودم بود و این کار از سال ۷۲
عملا اغاز شد و ناگزیر از تهیه انواع کتب و متون دینی به خط پهلوی که به فارسی برگردان شده بود و هم تمام کتب از بخش های اوستا (وندیداد و یشت ها و بسناها وگاتها و خرده اوستا و وپیسپرد ) شدم .
در اغلب کتابهای دینی مثل بندهش و زند بهمن یشت و مینوی خرد و کتاب شهرهای ایرانشهر و یا کتاب متون پهلوی و کتاب ایاتکار زریران و غیره و غیره اساتید متبحری داریم این متونپهلوی را به پارسی برگردانده اند و هم در متن به خط پهلوی نوشته اند و هم برگردان آنها به فارسی کنونی را در کتاب اورده اند و هم آوانویسی کرده اند و هم در انتهای برخی از این کتب مجددا هر واژه هم به خط پهلوی کتابی و هم معادل فارسی انها ذکر شده است.
متاسفانه خواندن واژه های پهلوی در متون پهلوی را به کندی و بلکه ناقص یاد گرفتم، کتاب استاد بهرام فره وشی یعنی فرهنگ زبان پهلوی به پارسی در ترجمه متون به من کمک شایانی کرد.
اما چون برخی واژه های رایج در خط پهلوی دارای ریشه آرامی است که با زبان سامی هم ریشه است و خواندن این واژه های مصطلح به هُزوارش بسیار بسیار سخت است، و مطلقا ریشه اوستایی و پارسی و پهلوی ندارند، کار قراعت این خط بسیار دشوار است.مثلا بجای گاو (گئوش در اوستا) در متون پهلوی از واژه تور tura استفاده شده که ریشه آرامی دارد و با ثور عربی از یک ریشه است، یا بجای آب ( در اوستا آپ apa,) در متونپهلوی اغلب واژه (میه ) نوشته شده که با (ما ) عربی هم ریشه است و یا بجای شاه (در اوستا خشایا) واژه را (ملک) ، ولی به خط پهلوی نوشته اند و اینها را هُزوارش میگن که فقط در هنگام نوشتن این واژه ها نوشته میشدند، ولی در قراعت همان گاو. و آب و شاه به پارسی میانه خوانده میشده، همچنین مشکل دیگه در خواندن خط پهلوی این است که بسیاری حروف با یک نویسه کاملا شبیه نوشته میشده مثل او ، هو ، خو که جملگی دارای یک نویسه واحد هستند و یا (ی) با (ش) و (د) با ( گ) و ( ر) با (ل ) و یا( ر) با (ن) و ... لذا در خواندن متون پهلوی دینی در خواندن حروف خاص هنوز بین اساتید اختلاف است و این مشکلی بود که در خواندن متون پهلوی متاسفانه وجود داره و به همین دلیل در همان دوره ساسانی برای خواندن اوستا بدستور یکی از شاهان خط دین دبیره اختراع شد که دیگر این مشکل وجود نداشته باشد و چون زبان اوستایی فاقد حروفی از ریشه آرامیست و بعبارتی یک زبان باستانی و خالص است و هم ریشه با زبان سانسکریت است و ریشه اغلب گویش های کنونی ایرانی است و از طرفی بسیار بزبان پارسی هخامنشی که با خط میخی نوشته شده شباهت داره، لذا خواندن این خط و یادگیری ان چندان سخت نبود و بدون استاد حدودا یک سال برای بنده طول کشید. و در حال حاضر خط دین دبیره اوستایی را مثل زبان فارسی و براحتی میخوانم و با کمک فرهنگ های موجود اوستایی به پارسی تاحدودی ترجمه میکنم، اما در خواندن خط پهلوی کتابی خواندن متن بدلایلی که عرض کردم کاری تخصصی است و نیاز به تخصیلات اکادمیک و نیز تمرین داره. بنظر اساتید این مشکل را موبدان ایجاد کرده بودند تا هر شخص عامی و از طبقه یا کاست دیگر قادر به فراگیری خط و خواندن نباشد. تنها دبیران و کاتبان و موبدان در خواندن مهارت داشتند و طبقات دیگر جامعه خیر. لذا اختراع خط دین دبیره برای خواندن متون اوستایی هم به همین دلیل بود تا همه قادر باشند زبان اوستا را بخوانند و خواندن سرودها در متون زرتشتی اوستایی به جهت نیایش اهورامزدا فراگیر شود که زبانی کاملا متفاوت با پهلوی است. بنده بعدا به سمت ادبیات سانسکریت هم کشیده شدم چون اغلب داستان های اساطیری از اغاز تا انتها بین اساطیر هند و ایران مشترک است و در سال ۱۳۸۲ در قالب کتابی بنام هویت شخصیتهای اسطوره ای در اساطیر نژاد آریا و بعد در سال ۱۳۸۷ در قالب کتاب دیگری منتشر کردم و تک تک شخصیتهای داستانی مثل افراسیاب ،کیکاوس، رستم، زال و، گرشاسب، سهراب و غیره با شخصیتهای معادل آنها در اساطیر هندوان انطباق داده شد.
ضمنا در خصوص خواندن خط پهلوی در سکه ها متوجه تفاوت اساسی این واژه ها با خط پهلوی کتابی شدم و لذا پیشنهاد میکنم برای یادگیری و خواندن این خطوط و یا ترجمه واژه های بکار رفته در سکه ها حتما بصورت آکادمیک اقدام کنید و اگر در سایت سکه عا اشخاصی عستند که تسلط دارند از طریق ایشان اقدام کنید. البته در برخی دانشکاههای کشور نظیر دانشگاه تهران رشته هایی وحود داره که در گروه زبان های باستانی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مدرک تحصیلی داده میشه و خواندن این خطوط در واحدهای درسی اموزش داده میشه و یا در پژوهشگاه فرهنگی وزارت علوم اساتید متعددی در خصوص اساطیر ایران و خطوط باستانی از جمله پهلوی و اوستایی و سانسکریت کار تحقیقاتی میکنند و تحقیقات صورت میگیره و احتمالا دانشجو هم میپذیرند.
برای بنده چون بدون استاد پیش رفتم کار سختی بود و هنوز خواندن نوشته های روی سکه های ساسانی برای بنده بطور کامل رمز گشایی نشده، چون متوجه شدم روی این سکه ها هم از دو نوع مختلف خط استفاده شده .
البته در سکه های طبری ساسانی خط بکار گرفته شده شباهت بیشتری به متون پهلوی داره و خواندن انها برای من اسانتر است.
بنابراین کلا فراگیری خطوط باستانی حاصل تلاش و مطالعات شخصی است. اما به شما پیشنهاد میکنم حتما با کارشناسان سایت تماس بگیرید و یا به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و یا پژوهشکاه فرهنگی وزارت علوم واقع در بزرگراه کردستان( جنب آ اس پ ) تشریف ببرید ، بسیاری از اساتید که در ان سالها با انها در ارتباط بودم مانند دکتر محمد تقی راشد محصل احتمالا بازنشسته شده اند. شاید سایرین خانم مزدایی و دکتر مهشید میر فخرایی و جوانترها باشند و کمکتان کنند.
-------------
در جدول زیر در ستون سمت راست حروف به زبان پهلوی کتابی است که در متون دینی آمده و خواندن آن دشوار نیست. اما در هط پهلوی ساسانی یا میانه در ستون دومو سوم از راست دیده میشه که در سکه ها بکار رفته و تفاوتهای اساسی را ملاحظه میکنید که شباهتی بین این خطوط بخصوص در ستون اول که در متون دینی امده و ستون سوم که در برخی سکه های ساسانی امده غیر از حروف الف و ب دیده نمیشه.
تصحیح شده | 1 سال پیش